ترامپ و مافیای آب در ایران | نهادهایی که منابع آب را به نفع خود مصادره می‌کنند

گزارش تازه مجله فارن پالیسی به بحران آب در ایران و نقش شبکه‌ «مافیای آب» در تشدید این بحران پرداخته است. این گزارش به بررسی عوامل طبیعی و انسانی ایجادکننده این بحران، از جمله سوءمدیریت، فساد و پروژه‌های ناپایدار پرداخته و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن را تحلیل می‌کند.

 گزارش همچنین به اظهارات دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، اشاره دارد که برای اولین بار به عنوان یک مقام ارشد آمریکایی به صراحت از «مافیای آب» در ایران نام برده است.

ترامپ و مافیای آب در ایران!

دونالد ترامپ در سخنرانی اخیر خود در ریاض به صراحت از «مافیای آب» در ایران حرف زد و گفت: «فساد آن‌ها، که به آن مافیای آب می‌گویند، باعث خشکسالی و خشک شدن بستر رودخانه‌ها شده است. آن‌ها ثروتمند می‌شوند، اما به مردم چیزی نمی‌دهند.» این اولین بار است که یک رئیس‌جمهور آمریکا به این شبکه غیررسمی اشاره می‌کند که سال‌هاست توسط فعالان، روزنامه‌نگاران و کارشناسان حوزه محیط زیست ایرانی مورد انتقاد قرار گرفته است.

مافیای آب چه کسانی‌اند؟

اصطلاح «مافیای آب» به گواه این مجله  به شبکه‌ای از افراد بانفوذ، شامل برخی وزرا، معاونان، مدیران شرکت‌های ساختمانی و نظامی اشاره دارد. این شبکه از طریق پروژه‌های عظیم و ناپایدار مانند سدسازی، انتقال آب بین‌حوضه‌ای و توسعه کشاورزی پرمصرف، منابع آب ایران را به نفع خود بهره‌برداری کرده و ثروت‌اندوزی می‌کند.  این شبکه همچنین با دور زدن مقررات یا دستکاری آن‌ها، پروژه‌هایی را پیش می‌برد که به تخریب اکوسیستم‌ها، خشک شدن رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و جابه‌جایی میلیون‌ها نفر منجر شده است. برای مثال، ساخت سدهای غیرضروری و انتقال آب از مناطقی مانند خوزستان و چهارمحال و بختیاری به نفع لابی‌ها و پیمانکاران بوده اما جوامع محلی را با مشکلات عدیده مواجه کرده است.

تداوم خشکسالی و بیابان زاینده‌رود

ایران، یکی از خشک‌ترین کشورهای جهان، با کاهش ۲۰-۲۵ درصدی بارندگی در دهه‌های اخیر و افزایش دما مواجه شده که به تسریع بیابان‌زایی منجر شده است. به‌عنوان مثال، رودخانه زاینده‌رود در اصفهان بارها خشک شده و دریاچه ارومیه، که زمانی بزرگ‌ترین دریاچه نمکی خاورمیانه بود، به ۵۰۰ کیلومتر مربع (یک‌دهم مساحت اولیه) کاهش یافته است.

آب قربانی سوءمدیریت

بیش از ۹۰ درصد آب ایران در کشاورزی مصرف می‌شود، در حالی که این بخش تنها ۱۰ درصد از تولید ناخالص داخلی و ۱۷ درصد از نیروی کار را تشکیل می‌دهد. سیاست خودکفایی غذایی پس از انقلاب ۱۳۵۷ منجر به گسترش محصولات پرمصرف آب مانند برنج و نیشکر و ساخت سدهای غیراصولی شد.

شهرهایی که فرو می‌روند

برداشت غیرقانونی آب‌های زیرزمینی توسط کشاورزان، به دلیل کمبود آب سطحی، باعث فرونشست زمین در ۵۰۰ دشت از ۶۰۹ دشت ایران شده است. نرخ فرونشست در برخی مناطق تهران و اصفهان به ۳۱ سانتی‌متر در سال رسیده که زیرساخت‌ها را تهدید می‌کند.

ذخیره آبی رو به پایان

مخازن پنج سد اصلی تهران، شامل سدهای کرج (امیرکبیر) و لتیان، تنها ۱۳ درصد ظرفیت دارند. سد کرج با ۶ درصد و سد لار با ۱ درصد ظرفیت، عملاً خالی هستند. این وضعیت تهران و ۱۹ میلیون نفر ساکن آن را در معرض خطر کمبود آب قرار داده است.

هجرت به حاشیه

بحران آب باعث مهاجرت گسترده از مناطق روستایی به شهرها شده است. بین سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۷، بیش از ۱۲,۰۰۰ روستا در ایران خالی از سکنه شده‌اند و از سال ۲۰۱۳، ۱۰ میلیون نفر به حاشیه شهرها مهاجرت کرده‌اند. این مهاجرت فشار بر زیرساخت‌های شهری را افزایش داده و به رقابت برای منابع منجر شده است.

ناآرامی‌های اجتماعی

کمبود آب در استان‌هایی مانند خوزستان، سیستان و بلوچستان و اصفهان به اعتراضات گسترده منجر شده است. در سال ۲۰۲۱، اعتراضات بر سر آب در خوزستان به دلیل انتقال آب و خشک شدن رودخانه کارون، منجر به تنش‌های بسیاری شد. این اعتراضات نشان‌دهنده خشم عمومی از سوءمدیریت و نابرابری در تخصیص آب است.

تأثیر بر اقلیت‌ها و مهاجران

مناطق حاشیه‌ای مانند سیستان و بلوچستان و خوزستان، که محل زندگی اقلیت‌های قومی مانند عرب‌ها و بلوچ‌ها هستند، به‌طور نامتناسبی از بحران آب آسیب دیده‌اند. ۳.۴ میلیون پناهنده، عمدتاً از افغانستان، نیز در مناطق آسیب‌پذیر محصور شده‌اند و به آب  کافی دسترسی ندارند.

لابی‌گری برای آب

نهادهای بسیاری هستند که پروژه‌هایشان اغلب بدون نظارت زیست‌محیطی انجام می‌شوند و هزینه‌های آن‌ها به‌صورت غیرشفاف افزایش می‌یابد. به نوشته این گزارش این اقدامات نه‌تنها منابع آب را تخریب کرده بلکه طوفان‌های گردوغبار بی‌سابقه‌ای را در ایران ایجاد کرده است.

«مافیای آب» از طریق لابی‌گری برای پروژه‌های غیرضروری، مانند سدهایی که کمتر از ظرفیت کامل کار می‌کنند، سودهای کلانی به جیب می‌زند، در حالی که جوامع محلی با کمبود آب و مشکلات زیست‌محیطی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

فساد در مدیریت آب

دولت ایران اغلب تغییرات اقلیمی و تحریم‌های بین‌المللی را مقصر بحران آب می‌داند، اما کارشناسانی مانند کاوه مدنی، مدیر سابق محیط‌زیست ایران، تأکید دارند که سوءمدیریت و فساد نقش اصلی را ایفا می‌کنند. مدنی بحران آب ایران را به «ورشکستگی آب» تشبیه کرده و گفته است که ایران ذخایر آب سطحی و زیرزمینی خود را مانند یک حساب بانکی بیش از حد برداشت کرده است.تلاش‌های دولت، مانند ساخت سد و پروژه‌های انتقال آب، به دلیل کمبود بودجه، فقدان تخصص فنی و نبود اراده سیاسی کافی با شکست مواجه شده‌اند.