به این دلایل جنگ اسرائیل علیه ایران محتمل است

الکساندر لانگلوئیس تحلیلگر سیاست خارجی در یادداشتی که در «نشنال اینترست» منتشر شده به واکاوی دلایلی پرداخته که از باور او جنگ اسرائیل علیه ایران را محتمل می‌کند. او این تحلیل را با گمانه‌زنی درباره نتایج احتمالی مذاکرات ایران و آمریکا پیش برده است.

به گزارش خبر فوری به نقل از نشنال اینترست در منطقه‌ای که به دلیل تحولات غیرقابل‌پیش‌بینی‌اش شهرت دارد، احتمال ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای بین آمریکا و ایران، فصل جدیدی در روابط پرتنش این دو رقیب دیرینه گشوده است. تنها یک ماه پیش، این دو کشور در جریان جنگ گسترده‌تر ایران و اسرائیل، ضربات بی‌سابقه‌ای به یکدیگر وارد کردند. این تغییرات سریع، پرسشی اساسی را مطرح می‌کند: آیا مقامات تهران و واشنگتن خواستار توافق هستند و آیا قادر به دستیابی به آن خواهند بود؟

با توجه به گستردگی نتایج ممکن، خوش‌بینی یا بدبینی نسبت به این موضوع قابل درک است. همان‌طور که انتظار می‌رفت، جنگ موسوم به «جنگ دوازده‌روزه» جایگاه تندروها را تقویت کرد. حتی با وجود درخواست‌های جدید آمریکا برای مذاکره، ایران به درستی همچنان بدبین است. اسرائیل ترجیح می‌دهد به درگیری و تغییر نظام در ایران ادامه دهد. اگرچه پایان این جنگ قطعی نیست، اما ممکن است صرفا یک توقف موقت باشد.

ساختار بازدارندگی که پیش از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بر منطقه حاکم بود، از بین رفته و قوانین آن نیز دیگر وجود ندارد، که این امر خطر محاسبات اشتباه را افزایش داده است.

تصمیم ایران برای توقف همکاری با آژانس

در این زمینه، تصمیم ایران برای قطع همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) در ۲ ژوئیه از اهمیت بسزایی برخوردار است. همان‌طور که قابل پیش‌بینی بود، تهران از این اقدام به‌عنوان سیگنالی برای خروج احتمالی از معاهده منع گسترش تسلیحات هسته‌ای (NPT) استفاده می‌کند. از دیدگاه جمهوری اسلامی، همکاری با هنجارهای جهانی منع اشاعه در مورد برنامه هسته‌ای‌اش، تضمین‌هایی را که به یک دولت مستقل وعده داده شده بود، برای ایران به ارمغان نیاورده است.

اگرچه این رویکرد برای ایران نتیجه مثبتی نداشته است. رهبران اروپایی هشدارهای خود را درباره بازگشت تحریم‌های سازمان ملل متحد تحت مکانیسم «اسنپ‌بک» تشدید کرده‌اند. نتانیاهو هم به واسطه همین اقدام ایران از دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، درخواست دور جدیدی از حملات نظامی کرده است!

موضع دونالد ترامپ؛ دیپلماسی اجباری

با این حال، گزارش‌ها حاکی از آن است که ترامپ ترجیح می‌دهد به توافق دست یابد. اگرچه هر دو کشور (آمریکا و اسرائیل) ادعا می‌کنند که هماهنگ هستند ( و ممکن است این‌گونه باشد، با توجه به سیاست‌های فریبکارانه‌ای که برای قرار دادن تهران در بی‌خبری پیش از جنگ ژوئن به کار گرفته شد) رهبران دو کشور اهداف متفاوتی را دنبال می‌کنند. ترامپ مایل است از زور به‌عنوان ابزاری برای نشان دادن قدرت در آنچه می‌توان «دیپلماسی اجباری» نامید استفاده کند. او و مقامات ارشد آمریکایی که به خویشتنداری تمایل دارند، احتمالاً دور جدیدی از درگیری با ایران را پرخطر و غیرمفید می‌دانند.

این به این معنا نیست که استفاده از زور منتفی است یا نخواهد بود. به نظر می‌رسد منطق دولت آمریکا این است که آمریکا می‌تواند از جنگ گسترده‌تر و اهداف اسرائیل اجتناب کند، در حالی که فشار را از طریق تهدید معتبر نیروی نظامی افزایش می‌دهد. این رویکرد با شعار «صلح از طریق قدرت» که ترامپ و نتانیاهو در سخنرانی‌های عمومی خود به آن اشاره کرده‌اند، همخوانی دارد.

وضعیت کنونی و پویایی‌های موجود

ایران با توقف همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، اما با پیشنهاد ازسرگیری هماهنگی تحت شرایط مناسب، مسیری برای توافق ارائه می‌دهد. تهران با اجتناب از خروج فوری از NPT، همچنین یک پله تشدید تنش را به‌عنوان پیامد هرگونه درگیری جدید مطرح می‌کند. فراتر از لفاظی‌های تند، ایران احتمالا نسبت به هر دو مسیر (توافق یا تشدید درگیری) اطمینان زیادی ندارند و در بهترین حالت امیدوارند زمان بخرند.

چالش‌های پیش‌روی ایران

این موقعیت برای ایران چندان مطلوب نیست. ترامپ بار دیگر ثابت کرده که توانایی دروغ گفتن و نقض توافق‌ها را دارد و نسخه‌ای از استراتژی «دیوانه» را که اسرائیل از ۷ اکتبر به کار گرفته، ارائه می‌دهد. ورود مجدد به مذاکرات با چنین بازیگری پر از خطر است، زیرا تمایز بین بلوف و تهدید معتبر بسیار دشوار است. بدون شک، تهران اشتباهات سهل‌انگارانه گذشته را تکرار نخواهد کرد، اما همچنان در موقعیت دشواری قرار دارد. تهدید به خروج از NPT ممکن است در صورت ادامه رویکرد محتاطانه ایران بی‌اثر شود، اما این رویکرد نیز ممکن است با گذشت زمان جذابیت خود را از دست بدهد.

چالش‌های پیش‌روی آمریکا

این موقعیت برای آمریکا نیز مطلوب نیست. به باور آنها ایرانی که احساس کند در تنگنا قرار گرفته، کشوری خطرناک‌تر برای آمریکاست. همان‌طور که تهدیدهای واشنگتن به استفاده از زور نگرانی‌هایی را ایجاد می‌کند، تهدیدهای تهران نیز همین‌طور است. با توجه به سؤالات جدی درباره موفقیت حملات هوایی آمریکا به مواضع هسته‌ای ایران در ژوئن، خطرات مرتبط با جنگ بیشتر بسیار زیاد است. در این زمینه، حمله آمریکا و اسرائیل به ایران در ژوئن باعث افزایش وحدت ملی در ایران شد. در نتیجه، تهران به پیام‌رسانی عمومی به شیوه‌ای که پیش‌تر سابقه نداشته روی آورده و ترکیبی از ملی‌گرایی پارسی و ایرانی را به کار گرفته است.

سناریوهای احتمالی

اگر مذاکرات آمریکا و ایران به دلیل امتناع مداوم تهران از عقب‌نشینی در زمینه غنی‌سازی در برنامه هسته‌ای‌اش (که با توجه به پویایی‌های داخلی ایران کاملاً محتمل است) فرو بپاشد، نتانیاهو واشنگتن را برای حملات بیشتر تحت فشار قرار خواهد داد. با توجه به عدم تمایل آشکار ترامپ برای جلوگیری از حمله غافلگیرانه ژوئن و ترجیح او برای استفاده از اجبار به‌عنوان روشی برای دستیابی به توافق، احتمالا درگیری جدیدی به دنبال خواهد داشت.

در این صورت، ایران تحت فشار بیشتری ممکن است تهدیدهای خود برای خروج از NPT را عملی کند، که شفافیت درباره برنامه هسته‌ای این کشور را بیشتر کاهش می‌دهد و حملات قوی‌تری به مواضع اسرائیل و آمریکا در منطقه انجام دهد.

جنگ ابدی دیگر

این زنجیره از رویدادها یک نام هولناک دارد: « یک جنگ ابدی دیگر». این جنگ به بهای جان بی‌شمار ایرانی، اسرائیلی و آمریکایی تمام خواهد شد. اگرچه این سناریو قطعی نیست، خطرات مرتبط با آن باید هرگونه تلاش برای ازسرگیری درگیری را رد کند. تهران و واشنگتن منفعتی مشترک در دستیابی به توافق دارند و باید منافع متضاد اسرائیل در تشدید خشونت را رد کنند.